بررسی پدیدۀ غزا (جهاد) در مرزهای شمالی قفقاز از خلافت اموی تا جنگ ملازگرد (40ق-463ق/660- 1071م)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهران

چکیده

غزا مفهومی مرکزی در گفتمان دولت اسلامی از دوره پیامبر اسلام (ص) بود. اصطلاح غزا ریشه در غزوه یا جنگ‌های مسلمانان با کفار داشت که پیامبر اسلام خود عهده‌دار فرماندهی آن‌ها بود. پس از درگذشت پیامبر اسلام مورخانی مانند واقدی، مغازی (جمع غزا/ غزوه) را برای جنگ‌های پیامبر اسلام و فتوح (جمع فتح) را برای جنگ‌های پس از پیامبر و تصرف سرزمین‌های دو امپراتوری روم و ایران به کار می‌بردند. کتاب‌هایی مانند فتوحالبلدان بلاذری و فتوح ابن‌اعثم و مجموعه فتوح جزیره و... از واقدی نمونه‌های چنین برداشتی از فتوح هستند؛ اما از دوران اموی و به‌ویژه در دوران عباسی به‌تدریج واژه غزا به‌جای اصطلاح غزوه، جهاد و فتوح نشست و به کلیدی‌ترین واژه و مفهوم مسلط ادبیات دینی در جنگ با غیرمسلمانان تبدیل شد. در این دوران، غزا به هرگونه جنگی میان مسلمانان در دارالکفر (سرزمین‌های غیراسلامی) با کفار (غیرمسلمانان) اطلاق گردید. گاه آنان را مطوعه هم می‌نامیدند که منظور همان غازیان داوطلب است. حوزه‌های‌ جغرافیایی غزا در شرق با ترکان و چینی‌ها، در غرب با رومیان و در شمال با ‌روس‌ها، گرجیان، ارامنه و خزرها (ترکان) بود. غزا در ظاهر برای گسترش اسلام بود، اما وسیله‌ای برای کسب غنایم و توسعه ارضی و گرفتن کنیز و برده نیز بود و سبب تقویت مشروعیت حاکمان نزد مردم می‌شد. در این مقاله به بررسی غزای فرمانروایان مسلمان با غیرمسلمانان در مرزهای شمالی قفقاز از دوران خلفای اموی تا جنگ ملازگرد (40-463ق/660- 1071م) پرداخته می‌شود. مسئله اصلی پژوهش نشان دادن این موضوع مهم است که غزای قفقاز تنها در جغرافیای دو دولت ساسانی و روم شرقی به پیروزی منجر شد و در جاهایی مانند روسیه هیچ موفقیتی به همراه نداشت. در این دوره چهارقرنه فرمانروایان مسلمان با گروه‌های قومی مختلفی مانند ارمنی، گرجی، خزر، آلان، لزگی، روس و... در قفقاز جنگیدند؛ اما نکتۀ مهم آن است که تنها در مناطقی پیروز شدند که جزو قلمرو ساسانیان و بیزانس یا وابسته به آنان بود. مسلمانان اعم از اعراب، سغدیان، دیلمیان، کردها و ترکان که در چارچوب سه نظام خلافت عربی، دولت‌های محلی و سلطنت سلجوقی در طول 4 قرن به ترتیب در قفقاز صاحب دولت و قدرت شدتد، هیچ‌وقت نتوانستند خارج از مرزهای ایران ساسانی و روم شرقی در ماوراء قفقاز موفقیت پایداری به دست بیاورند. آنان با وجود آن‌که تا قرن پنجم توانسته بودند در دیگر ثغور دارالاسلام مانند چین، هند، آناتولی، اندلس، افریقا و... از محدودۀ فتوحات دورۀ خلفای راشدین فراتر بروند، در جبهه قفقاز شمالی (ماوراء قفقاز) و در مواجهه با ‌روس‌ها و دیگر قبایل شمال قفقاز متوقف شدند و در همان محدودۀ اولیه باقی ماندند و پیشرفت چندانی به دست نیاوردند.. هرچند پژوهش‌های زیادی درباره فتوحات اسلامی در قفقاز صورت گرفته است، اما تاکنون هیچ‌کدام از آن‌ها به این موضوع توجهی نکرده و برایشان مسئله هم نبوده است. تقسیم کردن غزا در قفقاز به سه دورۀ زمانی مشخص با ویژگی‌های متفاوت و نشان دادن محدود ماندن جهاد و پیروزی مسلمانان در چارچوب مرزهای دولت ساسانی و روم در قفقاز و عدم تصرف ‌سرزمین‌های ماوراء قفقاز از جمله قلمرو ‌روس‌ها و حتی قرار گرفتن در موقعیت تدافعی موضوعی است که این مقاله در صدد بررسی و علت‌یابی آن است. ازآنجاکه هدف اصلی این مقاله، نشان دادن انطباق جغرافیای فتوحات اسلامی در قفقاز بر مرزهای شمالی ساسانیان در این منطقه است، طبیعتاً ماهیت بحث، توصیفی است؛ اما با وجود این تلاش شده است در حد امکان تفاوت‌های غزا در هر دوره تاریخی مشخص و علت اصلی عدم پیشروی مسلمانان به ماوراء قفقاز روشن شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Investigation into the Phenomenon of Ghaza inNorth Caucasian Borders from the Umayyad Caliphate to the Battle of Malazgird (40-463/660-1071)

نویسنده [English]

  • Esmail Shams
AAssistant Professor Allameh Tabatabai University of Tehran
چکیده [English]

In discourses concerned with the Islamic state, ghaza was a central concept from the time of the Prophet of Islam. The term ghazahas its root in ghazwa, or Muslim wars led by the Prophet himself against infidels. After the death of the Prophet of Islam, historians such as al-Waqidi used al-Maghazi (the plural of ghaza/ghazwa) for the prophet’s battles, and al-Futuh (the plural of fath) for the battles after him as well as the conquests of both the Roman and Persian Empires. However, from the Umayyad period, in particular, in the Abbasid age, the term ghaza gradually began to replace ghazwa, jahad and futuh and became the most important term and a popular notion of the religious literature in the war with non-Muslims. The geographical areas of the ghaza in the east were against the Turks and the Chinese; in the west the Romans and in the north against the Russians, Georgians, Armenians and the Khazars (Turks). Although ghaza was apparently intended to spread Islam, it was also a means of seizing the war booty, territorial expansion, enslavement and also contributed to bolstering the ligitamacy of rulers among the community. By using a descriptive-analytical method, this article deals with the holy war of Muslim rulers with non-Muslims in the Caucasian borders (the Russians, Georgians, Armenians, and Khazars/Turks) from the Umayyad period to the Battle of Malazgird. In these four centuries, Muslim rulers frequently fought the four tribal groups and the Romans who supported them, however, a significant point that distinguished their wars (ghazas) from those on the other fronts, was that they could extend the scope of their conquests of the periods of the Caliphate Rashidun to northern Caucasia. In this region, they had mainly taken up a defensive position and in most cases with the help of volunteer ghazis were repelling the attacks of these four groups.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ghaza
  • Borders
  • Muslims
  • non-Muslims
  • Caliphate
  • Seljuks
  • Russians
  • کتاب‌ها

    • ابن اثیر، عزالدین علی (1979)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر.
    • ابن‌اعثم، ابومحمد احمد (1986)، الفتوح، بیروت، دار الکتب العلمیه.
    • ابن‌جوزی، عبدالرحمان (1412ق/ 1992م)، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه.
    • ‌ابن‌حوقل، محمد (1938)، صوره‌الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، بریل.
    • ابن‌خردادبه‌، عبیدالله‌ (1889)، المسالک ‌والممالک‌، به‌کوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، بریل.
    • ابن‌خلکان، احمد (1364ش/ 1985م)، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، قم، منشورات رضی.
    • ابن‌عبری، غریغوریوس (1406ق/ 1986)، تاریخ الزمان، ترجمه اسحاق ارمله، بیروت، دارالمشرق.
    • ابن عساکر، علی (1415ق/1995م)، تاریخ دمشق، تحقیق عمرو بن غرامه‌العمروی، بیروت، بی‌نا.
    • اسلام و مسلمانان در آسیای مرکزی و قفقاز؛ گزیدۀ مقالاتی به زبان انگلیسی (1371)، تهران، وزارت خارجه.
    • اصطخری، ابراهیم (1972)، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، بریل.
    • امیراحمدیان، بهرام (1381)، جغرافیای کامل قفقاز، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
    • بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ (1375)، جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام، ترجمۀ لیلا ربن شه، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
    • بخیت، رجب محمود (2010)، الفتح الاسلامی لبلادالقوقاز، کفر شیخ، العلم و الایمان.
    • بلاذری، ابوالحسن (2000)، فتوح البلدان، بیروت، بی‌نا.
    • بنداری، فتح بن علی (1980)، زبده‌النصره و نخبه‌العصره (تاریخ دوله آل سلجوق)، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
    • تاریخ آل سلجوق در آناطولی (1377)، مؤلف ناشناخته، به کوشش نادره جلالی، تهران، میراث مکتوب.
    • جمال زاده، محمدعلی (1384)، تاریخ روابط روس و ایران، به کوشش علی دهباشی، تهران، سخن.
    • حدود العالم (1372)، ترجمۀ مریم میراحمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، دانشگاه الزهرا.
    • حسینی، علی (1933)، اخبار الدوله‌السلجوقیه (زبده‌التواریخ)، به کوشش محمد اقبال، لاهور، نشریات کلیۀ فنجاب.
    • خلیفه بن خیاط (1968)، تاریخ خلیفه بن خیاط، دمشق، وزارۀ الثقافه و الارشاد القومی.
    • دیاب، صابر محمد (1404ق/1984م)، المسلمون و جهادهم ضد الروم، قاهره، خرطوم.
    • ذهبی، شمس‌الدین محمد (1989)، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی.
    • رافعی قزوینی، عبدالکریم (1376)، التدوین فی اخبار قزوین، قم، نشرعطارد.
    • راوندی، محمد (1364) راحه‌الصدور و آیه‌السرور، تصحیح محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، امیرکبیر.
    • رضا، عنایت‌الله (1380)، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، وزارت امور خارجه.
    • همو (1360)، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، تهران، ایران زمین.
    • زرین‌کوب، عبدالحسین (1373)، تاریخ مردم ایران، تهران، امیرکبیر.
    • سبط ابن‌جوزی (2013)، مرآه‌الزمان فی تواریخ الاعیان، ج 19، دمشق، الرسالۀ العالمیه.
    • سید، ادیب (1972)، ارمینیه فی التاریخ العربی، حلب، المطبعۀ الحدیثه.
    • طبری، ابن‌جریر (1987)، تاریخ الطبری، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
    • طقوس، محمد سهیل (1998)، تاریخ الدوله‌الامویه، دمشق، دارالنفائس.
    • عظیمی، محمد (1984)، تاریخ حلب، دمشق، بی‌نا.
    • علی بابایی درمنی، علی (1398)، تبارشناسی فرمانروایان قفقاز دردوران باستان، کرمان، هزار.
    • عنصرالمعالی کیکاووس (1312)، قابوس‌نامه، به کوشش سعید نفیسی، تهران، بی‌نا.
    • قدامه بن جعفر (1979)، الخراج و صناعه‌الکتاب، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، دارالرشید.
    • قطران تبریزی، (1333)، دیوان، تبریز، شفق.
    • غنیمی، عبدالفتاح (1996)، الاسلام و المسلمون فی جمهوریات آسیاالوسطی؛ الاتحاد السوفیتی سابقاً، قاهره، دارالامین.
    • کاشانی، انوشروان (1974)، تاریخ دولۀ آل سلجوق، به کوشش محمد عزاوی، قاهره، با کمک بنیاد فرهنگ ایران.
    • کسروی احمد (1379)، شهریاران گمنام، تهران، امیرکبیر.
    • گالیچیان، روبن (1394)، برخورد تواریخ درجنوب قفقاز، تهران، ثالث.
    • گردیزی، عبدالحی (1363)، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب.
    • مادلونگ (1380)، «سلسله‌های کوچک شمال ایران»، تاریخ ایران از آمدن اسلام تا عصر سلجوقیان (کمبریج)، به کوشش ر. ن فرای، ترجمۀحسن انوشه، تهران، امیرکبیر.
    • مسعودی، علی (1986)، مروج الذهب، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، دارالمکتبه الحیاه
    • مسکویه، ابوعلی (1380)، تجارب الامم، تهران، سروش.
    • مقدسی، محمد (1408ق/1987م)، احسن التقاسیم فی معرفه‌الاقالیم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    • مقدسی، مطهر (1962)، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، اسدی.
    • منجم‌باشی، احمد افندی (بی‌تا)، جامع الدول، نسخۀ عکسی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی.
    • نیشابوری، ظهیرالدین (1332)، سلجوقنامه، تهران، کلاله خاور.
    • واقدی، محمد (بی‌تا)، فتوح الشام، بیروت، دارالجیل.
    • ــــــــــ، (1409ق/1989م)، الرده و نبذه من فتوح العراق، به روایت ابن‌اعثم کوفی، به کوشش محمد حمیدالله، پاریس، الشرکه المتحده للتوزیع.
    • ورجاوند، پرویز (1378)، ایران و قفقاز/ اران و شروان، تهران، قطره
    • یاقوت، (1956)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.
    • یعقوبی، احمد (1956)، تاریخ، بیروت، بی‌نا.

    مقاله‌ها

    • خطیبی، ابوالفضل (1372)، «ابوالساج»، دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 5.
    • رضا، عنایت‌الله، «سخنی کوتاه پیرامون قفقاز»، در ورجاوند، پرویز (1378).
    • همو، «اران» (1377)، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 5،

    منابع لاتین

    • Akopyan, A. A (1987), Albaniya-Aluank v greko-latinskikh i drevnearmya-nskikh istochnikakh,
    • Aliev, K(1960), “K voprosu o plemenakh kavkazskoi Albanii, Issledovaniya po istotrii kulturi narodov Vostoka..., Moscow/Leningrad
    • Favstos Buzand (1953), Istoriya Armenii, tr. M. A. Gevorgyan, Erevan.
    • Madelung, W (1986), Banū sāj, The Encyclopaedia of Islam, Newedition, Leiden: bril.
    • Madelung, W (1975) “The Minor dynasties of Northern Iran”, The Cambridge History of Iran (1975), Cambridge,, vol. IV.
    • Minorsky, V., A History of sharvan and Darband, Cambridge, 1958.
    • Minorsky, V (1953), Studies in caucasian history, London:Taylor.

    منابع ترکی

    • Brosset, M. F (2003), Gürcistan Tarihi, (En Eski Çağlardan 1212 Yılına Kadar), H. D. Andreasyan, yay, E. Merçil, Ankara.
    • Honigmann, E (1970), Bizans Devletinin Doğu Sınırı, tr. F. Işıltan, Ankara.
    • Kafesoğlu, İ (1953), “Doğu Anadolu'ya İlk Selçuklu Akını (1015-1021), ve Tarihi Ehemmiyeti”, Fuad Köprülü Armağanı, İstanbul.
    • Köymen, M. A (1979), Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, I, KuruluŞ Devri, Ankara.1979.
    • Ostrogorsky, G (1981) Bizans Devleti Tarihi, F. Işıltan, İstanbul.