2024-03-29T08:37:17Z
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1141
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بر اقتصاد صنعتی ایران
مرجان
برهانی
محمد
طیبی
هجوم نیروی انگلیس، شوروی و آمریکا در شهریور 1320 (اوت 1941م.) به ایران و استعفای رضاشاه، منجر به ورود این کشور به جنگ ناخواستهای گردید که تبعات مختلفی در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پیداشت و این تبعات اثر عملی خود را به سرعت در وجوه مختلف جامعه نشان داد. در این تحقیق، تسلط دول خارجی بر صنایع کشور بهعنوان نمونهای از این تبعات مورد ارزیابی و پژوهش قرار گرفته است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با به کارگیری اسناد آرشیوی، در پی پاسخ به این پرسش است که پیامدهای حضور متفقین بر اقتصاد صنعتی ایران چه بود؟ بر اساس یافتههای پژوهش، متفقین با انعقاد پیمان سه جانبه، زمینه دخالت مستقیم خود را در امور مربوط به صنایع ایران فراهم نمودند که این مداخله موجب تعطیلی برخی از کارخانجات، عدم فروش محصولات تولیدی و ظلم و اجحاف به طبقه کارگر صنعتی گردید و نهایتاً منجر به بروز بلواها و اعتصابات متعدد کارگری شد.
ایران
جنگ جهانی دوم
متفقین
صنایع
اعتصابات
2019
03
21
1
27
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8875_d224e33838ca27492815b7418f6bb76c.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
بررسی دلایل منازعه ایران و انگلیس بر سر حق حاکمیت بحرین و چگونگی استقلال بحرین (۱۸۵۳- ۱۹۷۱م)
ابوذر
خسروی
محمدامیر
شیخ نوری
مسأله جزایر و بنادر خلیجفارس بهدلیل سیاستهای استعماری انگلستان و پافشاریهای شدید این کشور بر مواضع استعماری خود، بهویژه در موضوع بحرین، مهمترین عامل در منازعه دو کشور طی دو سده اخیر تا 1971م. بود. انعقاد معاهدات امنیتی انگلستان و شیوخ در سال ۱۸۵۳میلادی، مهمترین بهانه مامورین سیاسی انگلستان برای رد ادعاهای ایران بود، با این وجود تا دهه 1960م. ایران هرگز از حق حاکمیت خود بر بحرین دست برنداشت. به دنبال تغییر در شرایط جهانی و منطقهای و لزوم حل مسائل مرزی و اعلام خروج انگلستان از منطقه، تغییر شگرفی در دیدگاه دولتمردان و مذاکرهکنندگان ایرانی و انگلیسی ایجاد شد و به یکباره موضوع استقلال بحرین مطرح گردید. در نهایت مسأله بحرین پس از موافقت ایران و ارجاع مسأله به همهپرسی در 1971م. با استقلال بحرین از ایران به پایان رسید.این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی و با بهرهگیری از اسناد و مدارک کتابخانهای و آرشیوی به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که زمینه تنش میان انگلیس و ایران در مسأله حاکمیت بحرین چه بود و چه عواملی در تصمیم حکومت پهلوی در دست برداشتن از حق حاکمیت ایران بر بحرین نقش داشت و در نهایت منجر به استقلال بحرین در ۱۹۷۱م. گردید؟ پیش فرض اصلی این تحقیق بر اهمیت همزمان تغییر روابط بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی و همچنین تغییر سیاستهای منطقهای و داخلی ایران تأکید دارد.یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که ضعف روزافزون انگلستان در تامین منافع سیاسی و اقتصادی خود در شرق تنگه سوئز، ظهور دو ابرقدرت شوروی و ایالات متحده آمریکا و آغاز جنگ سرد و همچنین رشد جریانات سیاسی و ملیگرا در منطقه از جمله عوامل مهم بینالمللی؛ و تغییر شرایط داخلی ایران و تلاش برای ژاندارمی منطقه راه را برای حل نهایی مسأله و استقلال بحرین فراهم کرد.
بحرین
ایران
انگلستان
خلیجفارس
حاکمیت
2019
03
21
29
56
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8877_8579d5b1ab5f2ad7dd434e010bc4b5db.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
وزارت تبلیغات آلمان و سازمان پرورش افکار
محمد
سلماسی زاده
عباس
قدیمی قیداری
رضا
دهقانی
بیژن
پروان
در سالیان اخیر پژوهشهایی در باره الگوپذیری سازمان پرورش افکار از وزارت تبلیغات آلمان انجام شده است. با این همه در مورد تأثیر احتمالی ساختار و فعالیتهای وزارت تبلیغات آلمان در زمان هیتلر بر شکلگیری و فعالیتهای سازمان پرورش افکار ایران در دوره رضا شاه پهلوی، اثر مستقلی به چاپ نرسیده است. مقاله حاضر بخشی از اسناد آلمانی و ایرانی موجود در زمینه روابط دو دولت را در این دوران (1320/1304-1941/1925) مورد بررسی قرار داده و این احتمال را مورد ارزیابی قرار میدهد.این مقاله در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که احتمال اثرپذیری و الگوگیری سازمان پرورش افکار از وزارت تبلیغات آلمان بهلحاظ ساختاری و رویکردهای فرهنگی به چه میزانی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سازمان پرورش افکار بنا بر مقتضیات سیاسی، فرهنگی و تاریخی تا اندازه زیادی با الگوبرداری از برنامههای مشابه در وزارت تبلیغات آلمان شکل گرفته و از آن متأثر بوده است. این اثرات در دو مورد الگو برداری از سبک زندگی غربی و ترویج تمامیت خواهی سیاسی شاخصتر است.
وزارت تبلیغات آلمان
سازمان پرورش افکار
گوبلز
هیتلر
رضا شاه
فرهنگ
2019
03
21
57
88
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8899_8c45de4946505256fc9582e40e26a341.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
پژوهشی درباره جایگاه کُردهای جزیره و دیاربکر در حکومت آققویونلو
یزدان
فرخی
آرش
امین پور
اتحادیه آققویونلو از جمله حکومتهایی بود که باخاستگاه عشایری در ایران روزگار پس از سقوط ایلخانان در منطقه دیاربکر نشو نما یافته و برای مدتی نیز موفق به سلطه در نواحی مرکزی شدند. از سویی کُردها بهعنوان جمعیت غالب در مناطق جزیره و دیاربکر، همچون ترکمانان هویتی عشیرتی و ساختاری قبیلهای داشته و در پیوند با حکومت آق قویونلو در آن مقطع تاریخی نقش سیاسی مؤثری ایفا کردند.از آنجایی که قبایل کُرد در تحولات سیاسی این روزگار تأثیرگذار بودند، میتوان این پرسش را مطرح کرد که نقش سیاسی کُردها در مناسبات قدرت میان حکومت آققویونلو و رقبای سیاسی ایشان چه بوده است؟ چه عواملی در واگرایی و همگرایی آنها در پیوند با این قدرت فائقه تاثیرگذار بوده است؟نتایج این تحقیق نشان میدهد که قبایل کُرد در دولت آققویونلوها، نقش فعالانهای داشته و سیاست بهره جویانهای را پیش گرفتند و موفق شدند تا با برقراری ارتباط حسنه با آق قویونلوها در تشکیلات حکومتی و مناصب نظامی آنها جایگاه قابل توجهی بدست آورند. قدرتهای محلی کُرد در منطقه با توجه به قدرت و نیروی نظامی و سیاسی ایشان، در اتحادیه آققویونلو به کار گرفته شدند و در تأسیس، تحکیم و توسعه این حکومت به اندازه چشمگیری تأثیر داشتند. همچنین عناصر مختلفی از جمله دوری جغرافیایی به مرکز قدرت آققویونلو و نیز میزان توان نظامی و سیاسی ایشان در واگرایی و همگرایی ایشان تأثیر گذار بوده است.
قبایل کُرد
امارت های کُرد نشین
آق قویونلو
مناسبات سیاسی
اتحادیههای نظامی
2019
03
21
89
108
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8900_7f70106422c3353a2d37366c4d0b912e.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
تحول هویت جغرافیایی از ایرانشهرمرکزی به مکهمرکزی در متون جغرافیایی قرون سوم تا پنجم هجری
سیدابوالقاسم
فروزانی
اکبر
حکیمی پور
از جمله نمودهای بارز تغییر نگرش ایرانیان از هویت سرزمینی بهسوی هویت دینی و مذهبی را میتوان در خط سیر جغرافیانگاریِ مؤلفان متون جغرافیایی قرون سوم تا پنجم هجری مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش تاریخی به بررسی این تألیفات براساس مبانی نظری چون؛ «مطالعه میان متنی» و همچنین کنکاش نقش «جهانبینی» جغرافیدانان در این روند تحولی، طی سدههای مورد بحث دست یازیده است. نتایج پژوهش در متون جغرافیایی حاکی از آن است که مفهوم هویت از جنبه سرزمینی در سدهی سوم هجری به جنبه دینی و معنوی در قرون چهارم و پنجم هجری تغییر یافتهاست. بدینصورت که جغرافیدانان در قرن سوم هجری با تأکید بر جغرافیای ایرانشهر (آسورستان) یا حوزهی عراق و ایران امروزی، آن را به مثابه مهمترین اقلیم از اقالیم هفتگانه قلمداد نموده و در جایگاه نخست توصیف قرار میدادند. اما با آغاز سدهی چهارم هجری و همزمان با گسترش اسلام و رشد گرایشهای مذهبی اسلامی و حاکمیت سلسلهها و دودمانهای همعقیده با دستگاه خلافت بویژه در قرن پنجم هجری، مکه و سرزمین وحی بهجهت تقدسی که داشت از اهمیت بیشتری برخوردار شد. بنابراین، مقایسه متنهای جغرافیایی قرون سوم تا پنجم هجری یک روند تحولی از اندیشه جغرافیایی «ایرانشهرمرکزی» بهسوی «مکهمرکزی» را نشان میدهد. در واقع تفکر ایرانشهرمرکزی در قرن سوم که خود گویای نوعی از خودآگاهی قومی و سرزمینی در حال افول بهشمار میرفت، در سدهی چهارم و پنجم هجری دیگر توان ادامه حیات به صورت قبل را نداشته و جای خود را به نگرش اسلامی «مکه مرکزی» داد.
متون جغرافیایی
قرون سوم تا پنجم هجری
ایرانشهرمرکزی
مکهمرکزی
2019
03
21
109
126
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8901_f537cb3eaebb3e062e8b548da7dcd251.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
بررسی تاریخی زمینههای آبادانی شهر یزد در دورهی تیموری
کامبیز
امیراسمی
ابوالحسن
فیّاض انوش
فریدون
اله یاری
تیموریان به شهر و شهرنشینی توجّه و علاقه نشان دادند. در زمان آنها برخی از شهرها، مانند یزد، شیراز، هرات و سمرقند آباد، شکوفا و پررونق شدند. از این رو مطالعهی شهر و شهرنشینی و نقش تیموریان در تحوّل آن اهمّیت مییابد. این نوشتار میکوشد، ضمن پاسخ دادن به این پرسش که کدام عوامل زمینهساز آبادانی یزد در دورهی تیموری شد؟ بهصورت نمونهوار تصویری از شهر و شهرنشینی در دورهی تیموریان ارائه نماید. دیدگاه حکّام و کارگزاران تیموری نسبت به شهر را مشخّص کند و اهمّیت نقش بزرگان شهری در زمینهی رونق بخشیدن به شهرها را بیان نماید. نوع مطالعه در این پژوهش تاریخی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوهی گردآوری اطلاعات کتابخانهای و اسنادی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که توجّه و علاقهی فرمانروایان و عمّال حکومتی به عمران و آبادانی شهرها، به علاوهی توجّه اعیان، اشراف و بزرگان شهری به این موضوع در کنار وجود سرمایه و رونق اقتصادی موجود در محلّ از عوامل اصلی رونق گرفتن شهر و شهرنشینی در دورهی تیموریان بوده است.
ایران
تیموریان
شهر
شهرنشینی
یزد
آبادانی
2019
03
21
127
153
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8902_b0b74f8753ae8653be98cde782d5b8ec.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
فضل الله روزبهان خنجی و مؤلفههای مشروعیتساز در حکومت آققویونلوها
مهدی
فیضی سخا
نابسامانیهای بوجود آمده در جامعه ایرانی، در بازه زمانی دوسه قرن پس از برافتادن خلافت عباسی، چنان گسترده شده بود که، این جامعه را، به نهایت انحطاط خود رسانید، از این روی، برخی از اندیشمندان و نخبگان ایرانی از همان ابتدا، درصدد رفع و دفع این ناهنجاریها برآمده و به روشهای مختلف، در این زمینه تلاشهایی را، انجام دادند، در این میان، فضلالله روزبهان خنجی، ازجمله اندیشمندانی است که در دوره حکومت سلطان یعقوب آققویونلو، با آگاهی از این اوضاع و با هدف تلقین حکومتی تشریعی، تلاشهای بیشائبهای را انجام داده و با بهرهگیری از ترفندهای مختلف، ظهور حکومت آققویونلو را، برپایه انگاره موعود محورِ مجددمائه، تبیین نموده است، درواقع، خنجی در راستای این هدف، و با استفاده از مؤلفههایی دیگر، نظیر مشیتگرایی، تأویلگرایی و نمادهایی از اندیشه ایرانشهری مانند، فرهمندی، عدالتمحوری و خردمندی، درصدد برآمده است تا، حکومت آققویونلو را، حکومتی مشروع معرفی نماید، از این روی، در موارد متعدد، این مؤلفهها را، در عالمآرای امینی، به کار گرفته است، البته این رویکرد خنجی، در دیگر آثار وی، نظیر سلوکالملوک و مهماننامه بخارا، که به هنگام حضور وی در دربار خوانین ازبک، تألیف شده است نیز، خودنمایی میکند.
مشروعیت آققویونلوها
مجددمائه
مشیتگرایی
تأویلگرایی
اندیشه ایرانشهری
2019
03
21
155
179
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8903_d99fbf9e08a4f1bc21bf2e138ccff578.pdf
فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام
2251757X
2251757X
1398
10
18
رویکرد حکومت آق قویونلو نسبت به افکار عمومی
علیرضا
کریمی
مقصود علی
صادقی
علی
منوچهری
افکار عمومی یا توجه به توده مردم از دیرباز در تاریخ انسانی حضور و حیات داشته است هر چند که تا عصر روشنگری مصطلح نبوده و مورد بررسی علمی قرار نگرفته است. با وجود سلطه بدون چون و چرای پادشاهان و حاکمان بر زندگی مردم، بدون تردید آنها یکی از اجزاء و ارکان شکلدهنده حکومتها بودهاند که میزان اهمیت مردم در حوزه سیاست به نوع جایگاه و رویکردی بر میگردد که نزد حاکمان خود داشتهاند. در خلال نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی ایران آققویونلوها بر غرب ایران حاکم بوده و سازمان حکومت به گونهای قبیلهای شکل گرفته و اداره میشد. حکومت آققویونلو اگر چه بیشتر اوقاتش صرف کشمکش بین رهبران قبیله میشد اما نمیتوانست بیتوجه به مردم و شرایط اقتصادی- اجتماعی حاکم بر جامعه خویش باشد زیرا که هر حکومتی نیازمند شناساندن حق حکومت خود نزد مردم حکومت شونده جهت مورد پذیرش قرار گرفتن از جانب آنها میباشد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای قصد آن دارد تا رویکرد حکومت آققویونلو را در جلب افکار عمومی جهت ایجاد پذیرش و مقبولیت مردمی بررسی کند. از منظر این پژوهش آققویونلوها پس از تثبیت و استقرار حکومت خود به ویژه در دوره حکومت اوزون حسن یکی از مهم ترین وظایف پادشاه نسبت به مردم تحت تابعیت خود را اعاده دادرسی و برپایی عدالت در سطح جامعه و توجه به مسائل و مشکلات آنها میدانستند. علاوه بر این حکومت آققویونلو در جریان جلب توجه افکار عمومی نسبت به خود مسئله تسهیل هر چه بیشتر جریان اخذ مالیات و کاستن از فشارهای اقتصادی و مالی را مد نظر و موضوع دین را نیز جهت فراهم آوردن زمینههای شناسایی و پذیرش حکومت خود در نزد عامه مردم مورد توجه قرار داد.
افکار عمومی
آق قویونلو
اوزون حسن
یعقوب
احمد بیک
2019
03
21
181
203
https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_8905_dc9865dece94ec85c734220b0e3be1d5.pdf